(سایت مداحی کربلایی محسن احمدی)
بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع)،سامانــــــه هیئت:09381954355،سایت سیاسی مذهبی،اشعار مذهبی،اشعار مهدوی،احادیث و روایات
دانلود مداحی با صدای کربلایی محسن احمدی
آخـــرين مـطالــــــب
لـــــینک های ویـــــژه

 

 

خروج از مدینه

امام حسین (ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و نماز خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت.[۱۸] در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.[۱۹]

وصیت امام(ع) به برادرش

محمد بن حنفیه -برادر امام حسین(ع) - پس از اطلاع از سفر قریب الوقوع حضرت(ع)، خدمت امام(ع) آمد تا با وی خداحافظی کند. امام(ع) نیز وصیتنامه خود را خطاب به وی چنین نوشت:

به درستی که من از روی ناسپاسی و زیاده خواهی و برای فساد و ستمگری، قیام نکردم؛ بلکه برای تحقّق رستگاری و اصلاح امّت جدّم رسول خدا(ص) قیام نمودم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره جدّم محمّد(ص) و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار کنم....‌» [۲۰]

 آیدی صفحه لاین ذاکر اهل بیت(ع) کربلایی محسن احمدی ( ahmadi110110 )/ پایگاه مداحی

حرکت به سمت مکه

امام(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب[۲۱] و به نقلی دیگر سوم شعبان سال شصت هجری[۲۲] به همراه هشتاد و دو نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد.[۲۳] در این سفر به جز محمد بن حنفیه[۲۴] بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند.[۲۵] علاوه بر بنی هاشم، بیست و یک نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند.[۲۶]

امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت.[۲۷]

در میان راه مکه، امام(ع) و همراهانش با عبداللّه بن مطیع، دیدار کردند. امام حسین(ع) پس از پنج روز، در روز سوم شعبان سال شصت به مکه رسید.[۲۸] و مورد استقبال گرم مردم مکه و حجاج بیت الله الحرام قرار گرفت.[۲۹]

مسیر حرکت امام(ع) از مدینه به مکه

 

مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع)

مدینه (۱۵ رجب سال ۶۰ هجری هلاکت معاویه و ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری خروج امام(ع) از مدینه)، ذوحلیفه ملل، سیاله، عرق ظنیه، زوحاء، انایه، عرج، لحر جمل، سقیا، ابواء، گردنه هرشا، رابغ، جحفه، قدید، خلیص، عسفان، مرظهران، مکه مکرمه (۳ شعبان سال ۶۰ هجری ورود امام(ع) به مکه).

 آیدی صفحه لاین ذاکر اهل بیت(ع) کربلایی محسن احمدی ( ahmadi110110 )/ پایگاه مداحی

ورود امام به مکه

کاروان امام حسین(ع) پنج روز پس از خروج از مدینه در سوم شعبان سال شصت هجری، وارد شهر مکه شد.[۳۰] ساکنان مکه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام(ع) به مکه بسیار شادمان شدند. مردم، صبح و شام، نزد حضرت(ع) در رفت و آمد بودند و این بر عبداللّه بن زبیر، سخت گران می‌آمد؛ چرا که امید داشت مردم مکه با وی بیعت کنند و می‌دانست که تا امام حسین(ع) در مکه هست، کسی با او بیعت نمی‌کند؛ زیرا جایگاه امام حسین(ع) در نزد مردمان مکه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود.[۳۱]

نامه کوفیان و دعوت وی به قیام

نوشتار اصلی: نامه های کوفیان به امام حسین(ع)

مدت چندانی از ورود امام(ع) به مکه نگذشته بود که شیعیان عراق خبر مرگ معاویه را دریافت کردند و از سرپیچی امام حسین(ع) و ابن زبیر از بیعت با یزید با خبر گشتند، در منزل سلیمان بن صُرَد خزاعی گرد آمدند و اقدام به نامه نوشتن به امام و دعوت او به کوفه نمودند.[۳۲]

آن‌گاه نامه را به همراه عبداللّه بن سَبعِ هَمْدانی و عبداللّه بن وال روانه کردند.[۳۳] آن دو خود را دهم ماه رمضان در مکه به امام حسین(ع) رساندند.[۳۴]

دو روز از ارسال نامه اول کوفیان گذشت که آنان قیس بن مُسهِر صیداوی، عبدالرحمن بن عبداللّه بن کدِنِ اَرحَبی و عُمارَة بن عُبَید سَلولی را که حامل صد و پنجاه نامه و هر نامه شامل امضای یک تا چهار نفر بود را نزد امام(ع) گسیل داشتند.[۳۵] محتوای تمامی این نامه‌ها درخواست از حضرت(ع) برای آمدن به کوفه بود. پس از ارسال این نامه‌ها کوفیان آخرین نامه خود را دو روز بعد به همراه دو قاصد به نام‌های هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی نزد امام(ع) فرستادند و از حضرت(ع) خواستند به کوفه بیاید.[۳۶]

جالب‌تر اینکه شَبَث بن رِبعی، حَجّار بن اَبجَر، از سران هواداران حکومت بنی امیه به همراه یزید بن حارث بن یزید بن رُوَیم، عَزْرَة بن قیس، عمرو بن حَجّاج زُبَیدی و محمّد بن عُمَیر تمیمی، نیز نامه‌ای به امام(ع) نوشتند[۳۷] و از آن حضرت(ع) در خواست کردند تا به کوفه برود.[۳۸]

اما با وجود این همه نامه امام(ع) در پاسخگویی به نامه‌ها تأمل و تأنی می‌کرد تا اینکه در یک روز ششصد نامه از مردم کوفه به دست امام(ع) رسید[۳۹] و پس از آن هم، نامه‌های دیگر نیز پی در پی می‌آمد تا آنکه تعداد این نامه‌ها به دوازده هزار نامه رسید.[۴۰] آنگاه امام(ع) نامه‌ای نوشته و به هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی[۴۱] داد. در این نامه آمده:

اینک من برادر و پسر عمو و معتمد و اهل خاندانم را سوی شما فرستادم و به او گفتم از حال و کار و رأی شما به من بنویسد اگر نوشت که رأی جماعت و اهل فضیلت و خرد چنان است که فرستادگانتان به من گفته‌اند و در نامه‌هایتان خوانده‌ام به زودی پیش شما می‌آیم.[۴۲]

 

بنابراین آمدن خود را منوط به تأیید گفته‌های کوفیان از سوی مسلم بن عقیل اعلام کردند.

سفیر امام(ع) به کوفه

امام(ع) همراه با نامه‌ای[۴۳] به مردم کوفه، پسر عمویش –مسلم بن عقیل- را عازم عراق نمود تا اوضاع و احوال آنجا را بررسی نموده، به ایشان گزارش دهد.[۴۴] مسلم در نیمه ماه رمضان، مخفیانه از مکه بیرون رفت و در پنجم شوّال به کوفه رسید، [۴۵] و در خانه مختار بن ابی عُبَید ثقفی منزل گزید.[۴۶] در این زمان، امیر کوفه نعمان بن بشیر انصاری بود. شیعیان پس از آگاهی از ورود مسلم، به نزدش رفته و با او بیعت کردند. گزارش‌ها حاکی از آن است که، تعداد هجده هزار نفر از مردم کوفه با او بیعت کردند.[۴۷]

عبدالله بن مسلم و سپس عُمارة بن عُقبه و پس از آنها عمر بن سعد ناتوانی نعمان بن بشیر – والی کوفه- را در اداره امور کوفه، به یزید گزارش دادند و خواستار عمل عاجل و جدی‌تر یزید برای مشکل کوفه شدند.[۴۸] یزید با مشورت سِرجون مسیحی، اداره همزمان حکومت کوفه و بصره را به عبیداللّه بن زیاد سپرد.[۴۹] عبیداللّه با لباسی مبدل وارد کوفه شد و پس از ورود به قصر (دارالاماره) خود را به همگان شناساند.[۵۰]

عبیدالله در مسجد کوفه به سخنرانی پرداخت و مردم را از مخالفت با خویش ترساند؛ او بر سران قبایل و مردم بسیار سخت گرفت و مخالفان را به شدت تهدید کرد.[۵۱] مسلم بن عقیل، چون خبر آمدن عبیداللّه و سخنرانی او را شنید و از سختگیری‌هایش بر مردم و سران قبایل با خبر گشت از خانه مختار بیرون آمد و به منزل هانی بن عروه مرادی پناه برد.[۵۲] او نامه‌ای را به همراه عابس بن ابی شَبیبِ شاکری، برای امام حسین(ع) فرستاد، [۵۳] و در آن یادآور شد که «‌هجده هزار نفر با من بیعت کرده‌اند چون نامه‌ام به دست شما رسید، در آمدن، شتاب کنید.‌» [۵۴] ابن زیاد پس از تسلط نسبی بر کوفه، جهت اطلاع از محل اختفای مسلم، غلام خود –معقل- را میان یاران مسلم نفوذ داد.[۵۵] عبیدالله پس از اطلاع از مخفیگاه مسلم، هانی را با حیله‌ای به دارالاماره کشاند و او را زندانی کرد.[۵۶]

با دستگیری هانی، مسلم یاران خود را با شعار «‌یا منصور امت‌» فرا خواند[۵۷] و با چهار هزار نفر دارالاماره را در محاصره گرفت.[۵۸] عبیداللّه از برخی سران کوفی مانند کثیر بن شهاب بن حُصَین حارثی، محمد بن اشعث، قَعقاع بن شَور ذُهْلی، شَبَث بن رِبعی تمیمی، حَجّار بن اَبجَر عِجلی و شمر بن ذی الجوشن عامری خواست تا هر کدام از آنان افراد قبایل خود را از اطراف پسر عقیل پراکنده سازند و از آنان خواست که در این راه از فریفتن مردم با وعده مال و منال حاکم کوفه و ترساندن آنان از لشکر شام که به طرف کوفه حرکت کرده است، هیچ دریغ نورزند.[۵۹]

با سخنان سران کوفه، رفته رفته یاران مسلم بن عقیل از اطراف او پراکنده شدند[۶۰] تا آنجا که شب هنگام جز سی مرد، کسی همراهش نبود.[۶۱] تا اینکه پس از اقامه نماز مغرب و عشاء و خروج از مسجد کوفه، باقی مانده همراهان مسلم نیز، پراکنده شدند و او تنها ماند.[۶۲]

دستگیری مسلم

مسلم در حالیکه تنها مانده و در کوچه‌ها سرگردان شده بود به منزل زنی به نام "طوعه" پناه برد.[۶۳] ابن زیاد پس از فروکش کردن قیام مسلم، به مسجد رفت و پس از اقامه نماز و سخنرانی، دستور جستجوی خانه به خانه مردم، برای یافتن مسلم، را صادر کرد.[۶۴] در این هنگام پسر طوعه که از محل اختفای مسلم با خبر شده بود آن را به اطلاع عوامل حکومتی رساند. [۶۵] عبیدالله نیز محمّد بن اشعث را همراه هفتاد نفر راهی منزل طوعه کرد. [۶۶] وقتی مسلم از محاصره خانه مطّلع شد، با شمشیر از خانه بیرون آمد و با آنان به نبرد پرداخت.[۶۷] تا اینکه جراحت‌های سنگین برداشت و به اسارت درآمد.[۶۸]

شهادت مسلم

پس از اسارت، مسلم از محمّد بن اشعث و عمر بن سعد خواست تا پیکی بفرستند و امام(ع) را از اوضاع کوفه با خبر سازند.[۶۹] سرانجام مسلم در روز چهارشنبه نهم ذی حجّه (روز عرفه) [۷۰] سال شصت هجری[۷۱] پس از دو ماه و چهار روز اقامت در کوفه، به شهادت رسید.[۷۲]

فرستاده محمّد بن اشعث و عمر بن سعد در منزل زُباله به کاروان امام حسین(ع) رسید و پیام مسلم را ـ که خواسته بود پراکنده شدن کوفیان را پس از بیعتشان با او، بازگو کند ـ، رساند.[۷۳] شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، امام را بسیار متأثر کرد.[۷۴]

=============================================

حرکت از مکه به کوفه

عزیمت امام(ع) به کوفه

شایعه سفر امام حسین(ع) در بین مردم مکه پیچید و بسیاری از آنان را نگران کرد. عبداللّه بن عبّاس و محمّد بن حنفیه نزد حضرت(ع) آمده و سعی در منصرف نمودن ایشان از سفر به کوفه را داشتند.

امام حسین(ع) و یارانش پس از طواف خانه خدا و انجام سعی صفا و مروه آماده رفتن شدند. [۷۵] و سرانجام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، در روز سه شنبه، هشتم ذی حجّه (روز تَرْوِیه)، [۷۶] به همراه هشتاد و دو نفر[۷۷] و به نقلی شصت نفر از بزرگان کوفه و پیروان و خانواده‌اش، مکه را به سوی کوفه ترک کرد.[۷۸]

ناکامی در جلوگیری از رفتن امام(ع)

پس از خروج امام حسین(ع) و یارانش از مکه، یحیی بن سعید، فرمانده پاسبانان عمرو بن سعید بن عاص -فرماندار مکه، - با گروهی از یارانش، راه را بر امام(ع) بستند. حضرت(ع) اعتنایی نکرد و به راهش ادامه داد.[۷۹]

مسیر مکه به کوفه

مکه مکرمه (۸ ذی حجه خروج امام از مکه و ۱۵ رمضان ۶۰ هجری ارسال مسلم به کوفه)، بستان بنی عامر، تنعیم (تصرف کاروانی که بحیر بن ریسان حمیری کارگزار یزید در یمن از صفایا –غنایم برگزیده- به شام می‌فرستاد.)، صفاح (ملاقات حضرت با فرزدق شاعر)، ذات عرق (ملاقات امام(ع) با بشر بن غالب و نیز با عون بن عبدالله بن جعفر...)، وادی عقیق، غمره، ام خرمان، سلح، افیعیه، معدن فزان، عمق، سلیلیه، مغیثه ماوان، نقره، حاجز (فرستادن قیس بن مسهر به کوفه از سوی امام(ع)، سمیراء، توز، اجفر (برخورد امام(ع) با عبدالله بن مطیع عدوی و نصیحت امام(ع) برای بازگشت.)، خزیمیه، زرود (۹ ذی الحجه، پیوستن زهیر بن قین به کاروان امام(ع) و دیدار با فرزندان مسلم و اطلاع از شهادت مسلم و هانی.)، ثعلبیه، بطان، شقوق، زباله (اطلاع از شهادت قیس و پیوستن گروهی به امام(ع) از جمله نافع بن هلال.)، بطن عقبه (ملاقات امام(ع) با عمرو بن لوزان و نصیحت امام(ع) برای بازگشت.) عمیه، واقصه، شراف، برکه ابومسک، جبل ذی حم (برخورد امام(ع) با سپاه حر بن یزید ریاحی.)، بیضه (خطبه معروف امام(ع) برای یاران خود و حر.)، مسیجد، حمام، مغیثه، ام قرون، عذیب (مسیر کوفه از عذیب به قادسیه و حیره بود، اما امام(ع) راه را عوض کرده و در کربلا فرود آمد.)، قصر بنی مقاتل (ملاقات امام(ع) با عبیدالله بن حر جعفی و رد نمودن دعوت امام(ع) برای یاری.)، قطقطانه، کربلا -وادی طف- (روز دوم محرم سال ۶۱ هجری ورود امام به کربلا.) [۸۰]

فرستادن قیس بن مُسْهِر به کوفه

نقل شده چون امام حسین(ع) به منطقه بطنُ الرُّمّه رسید، برای کوفیان نامه‌ای نوشت و از حرکت خود به سمت کوفه به کوفیان خبر داد.[۸۱] امام(ع) نامه را به قیس بن مسهر صیداوی سپرد. او وقتی به قادسیه رسید، گروهی از مزدوران ابن زیاد راه را بر او گرفته تا از او بازجویی کنند، قیس به ناچار نامه امام(ع) را پاره نمود تا دشمنان از مضمون آن آگاه نشوند. عبیدالله خشمگین شد و فریاد زد: «‌به خدا سوگند تو را هرگز رها نکنم؛ مگر اینکه اسامی آن افرادی را که حسین(ع) برای آنها نامه فرستاده است بگویی، و یا اینکه بر منبر بالا رفته و حسین(ع) و پدر و برادرش را سبّ کنی! در این صورت تو را رها می‌کنم و الاّ تو را خواهم کشت!‌» قیس قبول کرد و برفراز منبر رفته ولی به جای سب امام(ع) گفت:

من فرستاده حسین بن علی(ع) به سوی شما هستم، نزد شما آمده‌ام تا پیام او را برسانم، به ندای او لبّیک گوئید.‌»

خشم سر تا پای ابن زیاد را فرا گرفت، دستور داد که او را به بالای قصر دارالاماره برده و به پایین افکنند، مأمورین او چنین کردند و قیس را به شهادت رسانده استخوان‌های او را در هم شکستند.[۸۲]

فرستادن عبدالله بن یقطُر به کوفه

روایت شده که «‌امام حسین(ع) قبل از اطلاع از شهادت مسلم، برادر رضاعی خود –عبدالله بن یقطر- [۸۳] را به سوی مسلم فرستاد، که به دست حصین بن تمیم گرفتار و به نزد عبیدالله بن زیاد برده شد. عبیدالله دستور داد که عبدالله بن یقطر را به بالای قصر دارالاماره برده تا در برابر مردم کوفه، امام حسین(ع) و پدر بزرگوارش را لعن کند! هنگامی که فرزند یقطر، بالای قصر رفت خطاب به مردم گفت:

«‌ای مردم! من فرستاده حسین(ع) فرزند دختر پیامبر(ص) شمایم؛ به یاری او بشتابید و بر پسر مرجانه بشورید.‌» [۸۴]

عبیدالله چون چنین دید فرمان داد تا او را از بالای قصر به زیر انداختند، او در حال جان دادن بود که مردی آمد و او را به قتل رساند.[۸۵] خبر شهادت عبدالله بن یقطر نیز به همراه شهادت مسلم و هانی در منزل زباله به دست امام(ع) رسید.[۸۶]

سفیر امام(ع) در بصره

امام حسین(ع) نامه‌ای نوشت و آن را به وسیله یکی از موالیان خود به نام سلیمان، برای سران پنج قبیله بصره (یعنی قبایل: عالیه، بکر بن وائل، تمیم، عبد القیس و اَزْد) فرستاد.[۸۷] سلیمان به هر یک از سران بصره به نام‌های مالک بن مِسمَع بَکری، احنف بن قیس، مُنذِر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هَیثَم و عمرو بن عبیداللّه بن مَعمَر نسخه‌ای از نامه امام(ع) را تقدیم نمود.[۸۸] مضمون این نامه‌ها که با متنی واحد نگارش یافته بود، چنین بود: ::«...شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر خدا(ص) فرا می‌خوانم. به راستی که سنّت، از میان رفته است و بدعتها زنده شده‌اند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروی کنید، شما را به راه درست، هدایت می‌کنم.‌» [۸۹]

هر یک از بزرگان بصره که نسخه‌ای از نامه امام(ع) را دریافت کردند آن را مخفی نگه داشتند به جز مُنذِر بن جارود که گمان بُرد این امر از نیرنگ‌های عبیداللّه بن زیاد است.[۹۰] از این رو در شبی که فردای آن روز ابن زیاد قصد عزیمت به کوفه را داشت، موضوع را به وی گزارش داد.[۹۱] عبیداللّه نیز فرستاده امام(ع) را به حضور طلبیده او را گردن زد.[۹۲]

برخورد با سپاه حر بن یزید ریاحی

عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم تمیمی -رئیس شرطۀ خود- را همراه با چهار هزار نفر مرد نظامی به «‌قادسیه‌» اعزام کرد تا حد فاصل بین «‌قادسیه‌» تا «‌خفّان‌» و «‌قُطقُطانیه‌» تا «‌لَعلَع‌» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور کسانی که در این مناطق در تردد بودند مطلع گردند.[۹۳] حر بن یزید ریاحی و سپاه هزار نفری‌اش نیز جزئی از این لشکر چهار هزار نفری بودند که از سوی حصین بن تمیم برای جلوگیری از حرکت کاروان حسینی به منطقه اعزام شده بودند.[۹۴]

حر و بستن راه بر کاروان

ابومخنف از دو مرد اسدی که امام(ع) را در این سفر همراهی می‌کردند، نقل کرده است که: «‌چون کاروان امام حسین(ع) از منزلگاه "شراف" حرکت کرد در میانه روز به طلایه داران لشکر دشمن و گردن‌های اسبان آنها رسید." پس امام(ع) به طرف «‌ذو حُسَم‌» روان شد.[۹۵]

حربن یزید و سپاهیانش به هنگام ظهر، در برابر امام حسین(ع) و یارانش قرار گرفتند، امام(ع) به یاران خود دستور دادند که سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند! یاران امام(ع) اطاعت کردند و لشکریان دشمن حتی اسبان آنان را نیز سیراب کردند!

نماز خواندن سپاهیان حر با امامت حسین(ع)

هنگام نماز ظهر فرا رسید، امام به مؤذن خود -حَجّاج بن مسروق جعفی- دستور داد تا اذان بگوید، او اذان گفت، و چون هنگام اقامه نماز شد، امام حسین(ع) پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

«‌ای مردم! این، عذری است به درگاه خداوند عزوجل و شما. من به سوی شما نیامدم تا این که نامه‌های شما به من رسید و فرستادگان شما نزد من آمدند و از من خواستند که به نزد شما آیم و گفتید که ما امام(ع) نداریم، باشد که به وسیله من خدا شما را هدایت کند، پس اگر بر سر عهد و پیمان خود هستید من به شهر شما می‌آیم و اگر آمدنم را ناخوش می‌دارید، من باز گردم.‌»

حر و سپاهیانش سکوت اختیار کردند و هیچ نگفتند. پس امام(ع) به مؤذن دستور داد که اقامه نماز ظهر را گفت. در نماز جماعت حر و سپاهیانش نیز به امام(ع) اقتدا کردند."[۹۶] عصر همان روز امام حسین(ع) به یارانش فرمود تا برای حرکت، آماده شوند. سپس از خیمه بیرون آمد و به مؤذن خویش دستور فرمودند تا اعلان نماز عصر نماید. پس از اقامه نماز عصر امام(ع) روی به مردم کردند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:

«‌ای مردم! اگر تقوای الهی پیشه سازید و حق را برای کسانی که اهلیت آن را دارند بشناسید، مایه خشنودی خداوند را فراهم می‌سازید، ما اهل بیت(ع) نسبت به مدّعیانی که ادّعای حقّی را می‌کنند که مربوط به آنها نیست و رفتارشان با شما بر اساس عدالت نیست و در حقّ شما جفا روا می‌دارند، سزاوارتر به ولایت بر شما هستیم. اگر شما برای ما چنین حقّی را قائل نیستید و تمایلی به اطاعت از ما ندارید و نامه‌های شما با گفتارتان و آراءتان یکی نیست، من از همین جا باز خواهم گشت.‌»

حر بن یزید گفت: "من از این نامه‌هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" و گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه‌ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."[۹۷]

امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند بازگردند حر و همراهانش مانع شدند. حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"

امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد."

حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می‌کنید راهی را در پیش گیر که تو را نه به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه‌ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه‌ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آن که به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."[۹۸]

حرکت دوباره امام

امام حسین(ع) از ناحیه چپ راه «‌عذیب‌» و «‌قادسیه‌» حرکت کردند؛ در حالی که فاصله آنها تا «‌عذیب‌» سی و هشت میل بود، و حر هم با آن حضرت(ع) حرکت می‌کرد.[۹۹]

رسیدن پیک عبیدالله

پس از دمیده شدن سپیده صبح، امام(ع) در منزلگاه «‌البِیضة‌» [۱۰۰] توقف فرمودند و نماز صبح به جای آوردند و سپس با یاران خود حرکت کردند؛ تا اینکه نزدیک ظهر به سرزمین «‌نینوی‌» رسیدند.[۱۰۱] پیک عبیدالله بن زیاد نامه‌ای برای حر آورد که در آن ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که: «‌چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور؛ مگر در بیابان بی‌حصار و بدون آب! به فرستاده‌ام دستور داده‌ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.‌» [۱۰۲] حر نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) به او فرمود: "بگذار در «‌نینوی‌» و یا «‌غاضریه‌» [۱۰۳] فرود آییم."[۱۰۴]

حر گفت: "ممکن نیست، زیرا عبیدالله این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!"

زهیر گفت: "به خدا سوگند چنان می‌بینم که پس از این، کار بر ما سخت‌تر گردد، یابن رسول الله(ص) ! اکنون جنگ با این گروه[حر و یارانش] برای ما آسان‌تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می‌آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می‌آیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست."

امام(ع) فرمود: «‌درست می‌گویی‌ای زهیر؛ ولی من آغازکننده جنگ نخواهم بود.‌» [۱۰۵] زهیر گفت: "در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی‌ای است که دارای استحکامات طبیعی است به گونه‌ای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد مگر از یک طرف." امام حسین(ع) فرمود: "نام این آبادی چیست؟"

عرض کرد: «‌عقر‌» [۱۰۶] امام(ع) فرمود: "پناه می‌برم به خدا از "عقر!"[۱۰۷]

پس با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی [کاروان] امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند.[۱۰۸]

آیدی صفحه لاین ذاکر اهل بیت(ع) کربلایی محسن احمدی ( ahmadi110110 )/ پایگاه مداحی

ورود امام(ع) به کربلا

 
اینفوگرافی قیام امام حسین(ع)

بیشتر منابع، در گزارش‌های خود از روز پنج شنبه دوم محرّم سال شصت و یک هجری، به عنوان روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به کربلا یاد کرده‌اند.[۱۰۹] با این وجود گزارش دینوری را که روز ورود امام(ع) به کربلا را روز چهارشنبه اول محرم عنوان کرده است، [۱۱۰] را هم نباید از نظر دور داشت.

وقتی که حُر به امام(ع) گفت: "همین جا فرود‌ای که فرات، نزدیک است." امام(ع) فرمود: «‌نام اینجا چیست؟‌»

گفتند: کربلا.

فرمود: اینجا، جایگاه کرْب (رنج) و بَلاست. پدرم هنگام حرکتش به سوی صِفّین، از اینجا گذشت و من با او بودم. ایستاد و از نام آن پرسید. نامش را به او گفتند. پس فرمود: «‌اینجا، جایگاه فرود آمدن مَرکب‌هایشان، و اینجا، جایگاه ریخته شدن خون‌هایشان است.‌» موضوع را پرسیدند. فرمود: «‌کاروانی از خاندان محمّد(ص)، اینجا فرود می‌آیند.‌» [۱۱۱]

امام حسین(ع) فرمود: «‌اینجا، جایگاه مَرکب‌ها و بار و بُنه ماست و [اینجا] قتلگاه مردانمان و جای ریخته شدن خونمان است.‌» [۱۱۲] آنگاه فرمان داد که بارهایش را در آنجا، فرود آوردند. آن روز مصادف بود با پنج شنبه، دوم محرّم[۱۱۳] و به نقلی دیگر مصادف با روز چهارشنبه، اوّل محرّم سال شصت و یک هجری بود.[۱۱۴]

نقل شده که پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست؛ سپس فرمود: «‌خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان[رسول خدا(ص) ] بیرون شدیم و بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.‌»

بعد رو به اصحاب کرده فرمودند:

«‌الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محّصوا بالبلاء قلّ الدیانون؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگیشان در رفاه است پس هر‌گاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می‌شوند.‌» [۱۱۵]

سپس امام(ع) زمین کربلا را که چهار میل در چهار میل وسعت داشت از ساکنان نینوی و غاضریه به شصت هزار درهم خریدند و با آنان شرط کردند که مردم را به سوی قبرش راهنمایی کنند و از زائران حضرت(ع) سه روز پذیرایی کنند.[۱۱۶]

پس از فرود آمدن امام حسین(ع) و یارانش در کربلا در دوم محرم سال شصت و یک هجری، [۱۱۷] حر بن یزید ریاحی نامه‌ای به عبیداللّه بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام(ع) در این سرزمین با خبر ساخت.[۱۱۸] در پی این نامه، عبیداللّه نامه‌ای خطاب به امام(ع) نوشت:

« امّا بعد،‌ای حسین از فرود آمدنت در کربلا با خبر شدم؛ امیرمؤمنان -یزید بن معاویه- به من فرمان داده که لحظه‌ای چشم بر هم ننهم و شکم از غذا سیر نسازم تا آن که تو را به خدای دانای لطیف ملحق ساخته یا تو را به پذیرش حکم خود و حکم یزید بن معاویه وادار نمایم. والسّلام‌»

نقل شده امام(ع) پس از خواندن این نامه، آن را به کناری پرتاب کرد و فرمود: «‌قومی که رضایت خود را بر رضایت آفریدگارشان مقدّم بدارند رستگار نخواهند شد.‌» پیک ابن زیاد به حضرت(ع) عرض کرد: یا اباعبداللّه(ع) پاسخ نامه را نمی‌دهی؟ امام حسین(ع) فرمود: «‌پاسخش عذاب دردناک الهی است که به زودی او را فرا می‌گیرد.‌»

پیک نزد ابن زیاد بازگشت و سخن حضرت(ع) را به او بازگفت. عبیدالله نیز دستور تجهیز سپاه برای جنگ با امام(ع) را داد.[۱۱۹]

ورود عمر بن سعد به کربلا

عمر بن سعد، فردای آن روزی که امام حسین(ع) در کربلا فرود آمد -یعنی روز سوم محرم- به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد.[۱۲۰] در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده:

« عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده چهار هزار تن از کوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به "ری و دَستَبی"[۱۲۱] برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. عبیداللَّه همچنین فرمان حکومت ری را نیز به نام عمر نوشته بود و او را به سمت فرمانداری این شهر برگزیده بود. پسر سعد به همراه یاران خود از کوفه بیرون رفت و در منطقه‌ای در بیرون کوفه به نام "حمام اعین" اردو زد. او برای رفتن به ری آماده می‌‏شد که موضوع قیام امام حسین(ع) پیش آمد و چون امام(ع) به سوی کوفه حرکت کرد ابن زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد به سوی محل حکومت خود حرکت کند. ابن سعد جنگ با امام حسین(ع) را خوش نمی‌‏داشت از این رو از عبیدالله خواست تا او را از این کار معاف بدارد؛ اما ابن زیاد معافیت او را منوط به پس دادن فرمان حکومت ری کرد.[۱۲۲]

عمر بن سعد چون اصرار عبیدالله بن زیاد را دید گفت: [به کربلا] می‌روم.[۱۲۳] پس با چهار هزار نفر سپاهی حرکت کرد و فردای روزی که امام حسین(ع) در نینوی فرود آمده بود به آن جا رسید.[۱۲۴]

آغاز گفتگوهای امام(ع) و عمر بن سعد

عمربن سعد پس از آمدن به کربلا خواست پیکی سوی امام بفرستد تا از او بپرسد «...برای چه به این سرزمین آمده است و چه می‌خواهد؟‌» و این کار را به عزره (عروة) بن قیس احمسی و همه بزرگانی که نامه دعوت به آن حضرت(ع) نوشته بودند، پیشنهاد کرد؛ اما آنان از انجام این کار خودداری کردند.[۱۲۵] اما کثیر بن عبدالله شعیبه پذیرفته و به سوی اردوگاه امام حسین(ع) حرکت کرد.

اما چون ابوثمامه صائدی مانع حضور مسلح کثیر نزد امام(ع) شد. کثیر بی‌نتیجه پیش عمر بن سعد بازگشت.[۱۲۶]

پس از بازگشت کثیر بن عبداللَّه، عمر بن سعد از قرة بن قیس حنظلی[۱۲۷] خواست تا نزد امام حسین(ع) برود.

امام حسین(ع) در جواب پیام عمر بن سعد به قره فرمود: «‌مردم شهرتان به من نامه نوشتند که بدین جا بیایم حالا هم اگر مرا نمی‌خواهند باز می‌گردم.‌» عمر بن سعد از این پاسخ شاد شد.[۱۲۸] پس نامه‌ای به عبیداللَّه بن زیاد نوشت و او را از سخن امام(ع) آگاه کرد.[۱۲۹]

عبیداللَّه بن زیاد در جواب نامه عمر بن سعد درخواست بیعت حسین(ع) یارانش با یزید بن معاویه کرد.[۱۳۰]

تلاشهای ابن زیاد برای ارسال سپاه به کربلا

پس از فرود آمدن امام حسین(ع) به کربلا، عبیداللّه بن زیاد، مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و عطایای یزید- تا چهار هزار دینار و دویست هزار درهم- را در میان بزرگانشان تقسیم کرد و آنان را به حرکت و همراهی و یاری دادن به عمر بن سعد در جنگ با امام حسین(ع) فرا خواند. [۱۳۱]

عبیدالله بن زیاد عمرو بن حریث را به کارگزاری کوفه گماشت و خود نیز با یارانش از کوفه بیرون آمد و در نخیله اردو زد و مردم را وادار به حرکت به نخیله نمود.[۱۳۲] و [جهت جلوگیری از پیوستن کوفیان به سپاه امام حسین(ع) ] پل کوفه را در اختیار گرفت و اجازه نداد کسی از آن عبور کند.[۱۳۳]

به دستور عبیدالله بن زیاد، حصین بن تمیم به همراه چهار هزار سپاهی تحت امر او از قادسیه به نخیله فرا خوانده شدند.[۱۳۴] محمد بن اشعث بن قیس کندی و کثیر بن شهاب و قعقاع بن سوید نیز از سوی ابن زیاد مأموریت یافتند تا مردم را آماده نبرد با اباعبدالله الحسین(ع) کنند.[۱۳۵] ابن زیاد همچنین سوید بن عبدالرحمن منقری را به همراه چند سوار به کوفه فرستاد و به او دستور داد تا در کوفه جستجو کند و هر کس را که از رفتن به جنگ اباعبدالله(ع) خودداری کرده است، پیش او بیاورد. سوید در کوفه به جستجو پرداخت پس مردی از شامیان را که برای مطالبه میراث خود به کوفه آمده بود را بازداشت کرده، نزد ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد نیز [جهت ترساندن مردم کوفه] دستور قتل او را صادر کرد. مردم که چنین دیدند همگی حرکت کردند و به نخیله رفتند.[۱۳۶]

با گرد آمدن مردم در نخیله، عبیدالله به حصین بن نمیر و حجار بن أبجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن دستور داد تا جهت یاری ابن سعد به لشکرگاه او بپیوندند.[۱۳۷] شمر اولین نفری بود که فرمان او را اجرا کرد و آماده حرکت شد[۱۳۸] پس از شمر، زید (یزید) بن رَکاب کلْبی با دو هزار نفر، حُصَین بن نُمَیر سَکونی با چهار هزار نفر، مُصاب ماری (مُضایر بن رهینه مازِنی) با سه هزار تن[۱۳۹] و حصین بن تمیم طهوی با دو هزار سپاهی[۱۴۰] و نصر بن حَربه (حَرَشه) با دو هزار تن از کوفیان حرکت کردند و به سپاه عمر بن سعد پیوستند.[۱۴۱] آنگاه ابن زیاد، مردی را به سوی شَبَث بن رِبعی ریاحی فرستاد و از او خواست که به سوی عمر بن سعد حرکت کند. شبث نیز با هزار سوار، به عمر بن سعد پیوست.[۱۴۲] پس از شبث، حجّار بن اَبجَر با هزار سوار[۱۴۳] و پس از او محمّد بن اشعث بن قیس کنْدی با هزار سوار[۱۴۴] و حارث بن یزید بن رویم نیز از پی حجاربن ابجر روانه کربلا شدند.[۱۴۵] عبیدالله بن زیاد هر روزه، در صبح و ظهر، گروهی از نظامیان کوفی را در دسته-های بیست و سی و پنجاه تا صد نفری، به کربلا می¬فرستاد[۱۴۶] تا این که در ششم محرم تعداد نفرات سپاه عمربن سعد را به بیش از بیست هزار تن رساندند.[۱۴۷] عبیداللّه، عمربن سعد را فرمانده همه آنان نمود.

تلاش حبیب بن مظاهر برای گردآوری یارانی برای امام(ع)

پس از گرد آمدن سپاهیان دشمن در کربلا، حبیب بن مظاهر اسدی با دیدن یاران اندک امام(ع) با اجازه امام خود را به طور ناشناس به طایفه‌ای از قبیله بنی سد رساند و درخواست یاری فرزند دختر پیامبر خدا(ص) را خواستار شد.

بنی اسد، همراه حبیب بن مظاهر اسدی شبانه به سوی لشکرگاه امام حسین(ع) در حرکت بودند که سپاه عمر بن سعد با سردستگی اَزرَق بن حَرب صیداوی با چهار صد سوار (پانصد سوار) در کناره فرات راه را بر آنان بستند. کار به درگیری کشیده شده و بنی اسد به خانه هایشان بازگشتند. حبیب به تنهایی نزد امام(ع) بازگشت.

هفتم محرم و بسته شدن آب

در روز هفتم محرم، عبیدالله بن زیاد در نامه‌ای از عمر بن سعد خواست که میان آب و حسین(ع) و یارانش جدایی افکند تا یک قطره از آن ننوشند.

چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید به عمرو بن حجاج فرمان داد تا با پانصد سوار به کنار شریعه فرات برود و مانع از رسیدن امام حسین(ع) و یارانش به آب شوند.[۱۴۸]

در برخی از منابع نقل شده که «‌پس از بسته شدن آب و شدت گرفتن تشنگی، امام حسین(ع) برادر خود – عباس - را به حضور طلبید و او را با سی سوار و بیست پیاده به همراه بیست مشک به طلب آب فرستاد. آنان شبانه در حالیکه نافع بن هلال جملی با پرچم در پیشاپیش گروه در حرکت بود به راه افتادند و خود را به شریعه فرات رساندند. عمرو بن حجاج زبیدی، که مأمور حراست از فرات بود، به مقابله با یاران امام حسین(ع) برخاستند. گروهی از یاران امام(ع) مشک‌های آب را پر کردند و گروهی دیگر چون قمر بنی هاشم(ع) و نافع بن هلال مشغول جنگ شده از آنان در برابر هجوم دشمنان محافظت می‌کردند تا بتوانند آب را به سلامت به خیمه‌ها برسانند. و یاران امام(ع) موفق شدند آب به خیمه‌های امام(ع) برسانند.‌» [۱۴۹]

آخرین گفتگوهای امام حسین(ع) با عمر بن سعد

با فرود آمدن پی در پی لشکرها در اردوگاه عمر بن سعد، امام حسین(ع) عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و به او پیغام داد که می‌خواهم امشب تو را در میان دو اردوگاه ملاقات کنم. شب هنگام، امام(ع) و ابن سعد هر یک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ حضرت(ع) به جز برادرش -ابوالفضل العباس(ع) - و فرزندش -علی اکبر(ع) -، از سایر یاران خود خواست تا فاصله بگیرند ابن سعد نیز فرزندش –حفص- و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. در این دیدار امام(ع) به او فرمود:...از این خیال و اندیشه ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو در آن است، اختیار کن...[۱۵۰] عمر قبول نکرد و امام(ع) چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «‌خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری‌» بازگشت.[۱۵۱]

گفتگوهای مکرر امام(ع) و ابن سعد، سه یا چهار بار تکرار شد.[۱۵۲] در پایان یکی از این گفتگوها، عمر بن سعد طی نامه‌ای خطاب به عبیداللَّه بن زیاد چنین نوشت:

«... حسین بن علی(ع) با من پیمان بست که از همان جا که آمده به همان جا بازگردد یا به یکی از سرحدات بلاد مسلمین برود و در حقوق و تکالیف همانند دیگر مسلمانان بوده در سود و زیان مسلمانان شریک باشد، یا به نزد یزید برود تا هر چه یزید حکم دهد درباره او اجرا کنند و این مایه رضای شماست و صلاح امت است.[۱۵۳]

چون عبیداللَّه نامه را خواند گفت: «‌به درستی که این نامه مردی است که‌اندرزگوی امیر خویش و مشفق قوم خویش است!‌» [و در صدد بود این پیشنهاد را بپذیرد] شمر بن ذی الجوشن که در مجلس بود برخاست و مانع شد. آنگاه عبیداللَّه بن زیاد شمربن ذی الجوشن را پیش خواند و گفت: «‌این نامه را پیش عمربن سعد ببر تا به حسین(ع) و یارانش بگوید به حکم من تسلیم شوند اگر پذیرفتند آنها را به سلامت پیش من بفرستد و اگر نپذیرفتند با آنان بجنگد. اگر [عمربن سعد] جنگید شنوا و مطیع او باش و اگر از جنگیدن خودداری ورزید تو با حسین(ع) بجنگ که سالار قوم تویی؛ سپس گردن پسر سعد را بزن و سرش را پیش من بفرست.‌» [۱۵۴] آنگاه عبیداللَّه نامه ‏ای به عمر بن سعد نوشت:

«...من تو را به نزد حسین(ع) نفرستاده‏ام که با او با مسامحه رفتار کنی و برای او آرزوی سلامت و زنده ماندن داشته باشی و شفیع او پیش من باشی بنگر اگر حسین(ع) و همراهانش به حکم من گردن نهادند [و با یزید بیعت کردند] ایشان را به سلامت نزد من بفرست و اگر نپذیرفتند بر آنان هجوم آور و خونشان را بریز و بدنهایشان را مثله کن چرا که مستحق چنین کاری هستند.

چون حسین(ع) کشته شد اسب بر سینه و پشت وی بتاز که او سرکش است و ستمکار!! و من گمان ندارم که این کار پس از مرگ زیانی رساند؛ ولی من با خود عهد کرده‌ام که اگر او را کشتم با وی چنین کنم. پس اگر تو به این دستور عمل کردی پاداش مردی فرمانبردار و مطیع را به تو می‌‏دهیم و اگر آن را نپذیری دست از کار ما و لشکر ما بکش و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار زیرا ما او را امیر بر کار خود کردیم. و السلام.‌» [۱۵۵]

ورود شمر به کربلا

شمربن ذی الجوشن در بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم سال شصت و یکم هجرت پس از نماز عصر به همراه فرمانی که عبیدالله به او داده بود پیش عمر بن سعد رسید و آن را به عمر بن سعد داد.[۱۵۶] عمر بن سعد به شمر گفت: من خود عهده دار این کار خواهم بود.[۱۵۷]

امان نامه برای فرزندان ام البنین (س)

شمر و عبدالله بن ابی المحل -برادرزاده ام البنین (س) - از عبیدالله برای خواهرزادگان خود امان نامه خواستند. عبیدالله پیشنهاد آنها را پذیرفت.[۱۵۸] عبدالله بن ابی المحل امان نامه را به وسیله غلام خود -کزمان یا عرفان- به کربلا فرستاد او پس از ورود به کربلا متن امان نامه را برای فرزندان ام البنین قرائت کرد؛ اما آنها مخالفت کردند.[۱۵۹] در روایتی دیگر آمده که شمر خود امان نامه را گرفته با خود به کربلا نزد عباس(ع) و برادرانش عبدالله بن جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب(ع) آورد.[۱۶۰] اما عباس(ع) و برادرانش متفقاً امان نامه را رد کردند.[۱۶۱] چنانکه شیخ مفید می نویسد گفتگوی آنها چنین بود که شمر گفت: شما ای خواهرزادگان من در امانید. آنها پاسخ دادند: خدا تو را و امانت را لعنت کند، ما را امان می دهی و فرزند رسول خدا بی امان است؟![۱۶۲]

سپس عمر بن سعد ندا داد: ای لشکریان خدا! سوار شوید و بشارت باد. پس سوار شدند و پس از عصر بسوی اردوگاه امام حرکت کردند.[۱۶۳]

واقعه کربلا

نوشتار اصلی: واقعه عاشورا

پس از شهادت امام و یارانش، زنان و کودکان به اسارت گرفته شدند، و شهادت امام حسین(ع) و یارانش با نامه‌ای به اطلاع یزید بن معاویه رسید. یزید از عبیدالله خواست تا اسرا را به همراه سرهای شهدا و دیگر متعلقات آنان به دمشق انتقال دهد.[۱۶۴]

========================================

پانویس

  1. ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۴۲؛ احمد بن یحیی البلاذری؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۳۲.
  2. ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۴۲؛ احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵ و شیخ مفید؛ ج۲، ص۳۲.
  3. محمد بن جریرالطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۳۸.
  4. ابومخنف الازدی، مقتل الحسین(ع)، ص۳؛ الطبری، پیشین، ص۳۳۸؛ ابن¬اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، صص۹-۱۰؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۱۸۰و علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴.
  5. شیخ صدوق؛ الامالی، ص۱۵۲؛ ابن اعثم؛ پیشین، ص۱۸ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۵.
  6. ابومخنف؛ پیشین، صص۳-۴؛ الدینوری، پیشین، ص۲۲۷ و الطبری، پیشین، صص۳۳۸-۳۳۹ و رجوع شود به: ابن اعثم، پیشین، ص۱۰؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۴.
  7. الطبری، پیشین، ج۵، صص۳۳۸-۳۳۹؛ ابن اعثم، پیشین، ص۱۰؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۱ و ابن¬اثیر، پیشین، ص۱۴.
  8. الدینوری، پیشین، ص۲۲۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۳۹؛ ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۱۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۴.
  9. ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۱۸ و سید بن طاوس؛ اللهوف، تهران، جهان، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.
  10. الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۳.الدینوری، پیشین، ص۲۲۷؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۳ و ابن شهرآشوب؛ پیشین، ص۸۸
  11. شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۳۳.
  12. الدینوری، پیشین، ص۲۲۸؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۲ و عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۲۳.
  13. ابومخنف، پیشین، ص۵؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۳ و ابن¬اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۱۹.
  14. شیخ مفید، پیشین، ص۳۴.
  15. الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و شیخ مفید؛ پیشین، ص۳۴.
  16. ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۱۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۷.
  17. احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۰.
  18. ابن اعثم، پیشین، صص۱۹- ۲۰ و الخوارزمی، پیشین، ص.۱۸۷
  19. ابن اعثم، پیشین، صص۱۸-۱۹.
  20. ابن اعثم، پیشین، ص۲۱و الخوارزمی، پیشین، صص۱۸۸-۱۸۹.
  21. البلاذری، پیشین، ص۱۶۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۴.
  22. ابن اعثم، پیشین، صص۲۱-۲۲ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۹.
  23. ابن اعثم، پیشین، ص۶۹.
  24. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۸؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۶.
  25. الدینوری، پیشین، ص۲۲۸ و شیخ صدوق، پیشین، صص۱۵۲-۱۵۳.
  26. شیخ صدوق، پیشین، ص۱۵۲.
  27. ابن اعثم؛ پیشین، ص۲۲ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۹.
  28. البلاذری، پیشین، جص۱۶۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۸۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۵.
  29. البلاذری، پیشین، ص۱۵۶؛ ابن اعثم، پیشین، ص۲۳؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۶.
  30. احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۸۱ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۳۵.
  31. البلاذری، پیشین، ص۱۵۶؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۶؛ ابن اثیر، پیشین، ص۲۰ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۱۹۰.
  32. البلاذری، پیشین، صص۱۵۷-۱۵۸؛ ابن اعثم، پیشین، صص۲۷-۲۸؛ شیخ مفید؛ پیشین، صص۳۶-۳۷ و ابن اثیر، پیشین، ص۳۰.
  33. البلاذری، پیشین، صص۱۵۷-۱۵۸؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۲ و ابن اعثم، پیشین، ص۲۸ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۸ و ابن اثیر، پیشین، ص۲۰.
  34. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۹؛ البلاذری، پیشین، ص۱۵۸ و ابوالفداءاسماعیل بن عمر ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۱.
  35. البلاذری، پیشین، ص۱۵۸؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۲؛ ابن اعثم، پیشین، ص۲۹ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۸.
  36. البلاذری، پیشین، ص۱۵۸؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۳؛ ابن اعثم، پیشین، ص۲۹ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۸.
  37. الطبری، پیشین، ص۳۵۳ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۸.
  38. البلاذری، پیشین، صص۱۵۸-۱۵۹ و کوفی، ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، صص۳۷-۳۸.
  39. سید بن طاوس؛ اللهوف، ص۲۴.
  40. سید بن طاوس؛ اللهوف، ص۲۴.
  41. ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۳۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۳؛ احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۸.
  42. الطبری، پیشین، ص۳۵۳ و ابن اثیر، پیشین، ص۲۱.
  43. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۵۳ و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱.
  44. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۷؛ ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۳۹و ابن اثیر، پیشین، ص۲۱.
  45. علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۴.
  46. الدینوری، پیشین، ص۲۳۱ و احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۷ و الطبری، پیشین، ج۵، ص۳۵۵.
  47. ابن¬سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۵۹ و الطبری، پیشین، ج۵، ص۳۷۵.الدینوری، پیشین، ص۲۴۳ و ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۳۳.
  48. االطبری، پیشین، ص۳۵۶؛ ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، صص۳۵-۳۶ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۹۸
  49. الطبری، پیشین، ص۳۴۸؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۴۱ و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۱. و ابن کثیر، پیشین، ص۱۵۲؛ البلاذری، پیشین، ج۵، ص۳۷۹.
  50. الدینوری، پیشین، ص۲۳۲؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۸؛ مسکویه، پیشین، ج۲، ص۴۱ و عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۲۵.
  51. الدینوری، پیشین، صص۲۳۲-۲۳۳؛ الطبری، پیشین، ص۳۶۰ و مسکویه، پیشین، ج۲، ص۴۲.
  52. الدینوری، پیشین، ص۲۳۳؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۸ و ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۴۰.
  53. الطبری، پیشین، ص۳۷۵.
  54. الدینوری، پیشین، ص۲۴۳ و الطبری، پیشین، ص۳۷۵ و ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۳۳.
  55. الدینوری، پیشین، صص۲۳۵-۲۳۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۶۲ و ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۴۱.
  56. الطبری، پیشین، صص۳۴۸-۳۴۹؛ ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۴۴؛ مسکویه، پیشین، صص۴۵-۴۶ و الخوارزمی، پیشین، صص۲۰۳-۲۰۴.
  57. شیخ مفید، پیشین، ص۵۲؛ مروج الذهب، پیشین، ص۵۸؛ مسکویه، پیشین، صص۴۸-۴۹ و ابن اثیر، پیشین، ص۳۰.
  58. شیخ مفید، پیشین، ص۵۲؛ مروج الذهب، پیشین، ص۵۸؛ مسکویه، پیشین، صص۴۸-۴۹ و ابن اثیر، پیشین، ص۳۰.
  59. الدینوری، پیشین، ص۲۳۹؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۰؛ ابن اثیر، پیشین، ص۳۱ و الخوارزمی، پیشین، صص۲۰۶-۲۰۷.
  60. الطبری، پیشین، ص۳۵۰؛ مسکویه، پیشین، ص۴۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۰۷.
  61. الدینوری، پیشین، ص۲۳۹ و شیخ مفید، پیشین، ص۵۴.
  62. الدینوری، پیشین، ص۲۳۹؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۰ و مسکویه، پیشین، ج۲، ص۴۹.
  63. الطبری، پیشین، ص۳۵۰ و کوفی، ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، ص۶۲ و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، ج۲، ص۵۰.
  64. الطبری، پیشین، صص۳۷۲-۳۷۳؛ مسکویه، پیشین، ج۲، صص۵۱-۵۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۳۲.
  65. الدینوری، پیشین، ص۲۴۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۵۰؛ ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۶۳ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۰۸. المسعودی، پیشین، ج۳، ص۵۸ و ابن اثیر، پیشین، صص۳۳-۳۴.
  66. الطبری، پیشین، ص۳۷۳؛ مسکویه، پیشین، ص۵۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۳۲.
  67. المسعودی، پیشین، ص۵۸؛ الخوارزمی، پیشین، ص۲۰۹ و ابن اثیر، پیشین، صص۳۳-۳۴.
  68. ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، صص۵۴-۵۵ و ابن عبدربه؛ العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۷.
  69. الدینوری، پیشین، ص۲۴۷.
  70. الطبری، پیشین، ص۳۸۱ و المسعودی، پیشین، ص۶۰ و ابوالفداء اسماعیل بن عمر ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۸.
  71. الطبری، پیشین، ص۳۸۱؛ المسعودی، پیشین، ص۶۰ و ابن کثیر، یشین، ص۱۵۸.
  72. مروج الذهب، پیشین، ج۳، ص۵۴.
  73. الدینوری، پیشین، صص۲۴۷-۲۴۸.
  74. الدینوری، پیشین، ص۲۴۷ - ۲۴۸.
  75. الطبری، پیشین، ص۳۸۵ و ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۶۹.
  76. البلاذری، پیشین، ص۱۶۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۸۱ و ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۸۱.
  77. الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج۵، ص۶۹؛ الخوارزمی، پیشین، ص۲۲۰ و علی بن عیسی إربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۳.
  78. ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، خامسه۱، ص۴۵۱. ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۶۹.
  79. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۴؛ البلاذری، پیشین، ص۱۶۴ و الطبری، پیشین، ص۳۸۵.
  80. رسول جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۶.
  81. الدینوری، پیشین، ص۲۴۵ و البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۶۷.
  82. البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۶۷ و الطبری، پیشین، ص۴۰۵ و مسکویه، پیشین، ج۲، ص۶۰.
  83. محمد السماوی؛ ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۹۳.
  84. البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۶۸ - ۱۶۹ و الطبری، پیشین، ص۳۹۸ و ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۴۲.
  85. البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۶۹ و الطبری، پیشین، ص۳۹۸ و ابن اثیر، پیشین، ص۴۳.
  86. الطبری، پیشین، ص۳۹۸ و ابن اثیر، پیشین، ص۴۲.
  87. الطبری، پیشین، ص۳۵۷ و الکوفی، الفتوح، پیشین، ج۵، ص۳۷.
  88. الطبری، پیشین، ص۳۵۷ و ابن اعثم الکوفی، الفتوح، پیشین، ج۵، ص۳۷ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۱۹۹.
  89. الطبری، پیشین، ص۳۵۷ و ابن کثیر، پیشین، ج۸، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
  90. الدینوری، پیشین، ص۲۳۱ و الطبری، پیشین، ص۳۵۷ و الکوفی، الفتوح، پیشین، ج۵، ص۳۷ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۹۹.
  91. الطبری، پیشین، ص۳۵۸.
  92. الطبری، پیشین، ص۳۵۸ و الکوفی، الفتوح، پیشین، ج۵، ص۳۷.
  93. احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۶ و محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۰۱ و ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۶۲ و علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۱.
  94. الطبری، پیشین، ج۵، ص۴۰۱ و مسکویه، پیشین، ج۲، ص۶۲.
  95. الطبری، پیشین، ج۵، ص۴۰۰ و مسکویه، پیشین، ص۶۳ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۷۷ - ۷۸ و علی بن ابی الکرم ابن اثیر، پیشین، ص۴۶.
  96. الطبری، پیشین، ص۴۰۱ - ۴۰۲ و شیخ مفید، پیشین، ص۷۸ - ۷۹ و ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۷۶ و مسکویه، پیشین، ص۶۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۴۷.
  97. الطبری، پیشین، ص۴۰۲ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۲۳۲ و الکوفی، پیشین، ص۷۸ و شیخ مفید، پیشین، ص۷۹ - ۸۰ و مسکویه، پیشین، ص۶۲ - ۶۳ و ابن اثیر، پیشین، ص۴۷.
  98. الطبری، پیشین، ص۴۰۲ - ۴۰۳ و شیخ مفید؛ پیشین، ج۲، ص۸۱ و مسکویه، پیشین، ص۶۴ و ابن اثیر، پیشین، ص۴۸.
  99. الدینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ الاخبار الطوال، ص۲۵۱ و البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۷۱ و الطبری، پیشین، ص۴۰۴.
  100. یاقوت الحموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۳۲ و صفی الدین عبدالمؤمن البغدادی، مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنة و البقاع، ج۱، ص۲۴۳.
  101. الطبری، پیشین، ص۴۰۳.
  102. الطبری، پیشین، ص۴۰۸ و مسکویه، پیشین، ص۶۷ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۱.
  103. الحموی، یاقوت؛ پیشین، ج۴، ص۱۸۳.
  104. شیخ مفید؛ پیشین، ص۸۴ و مسکویه، پیشین، ص۶۸ و ابن¬اثیر، پیشین، ص۵۲.
  105. الطبری، پیشین، ص۴۰۹؛ مسکویه، پیشین، ص۶۸ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۲.
  106. الحموی، پیشین، ج۴، ص۱۳۶ و فراهیدی، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، ج۱، صص۱۴۹-۱۵۰.
  107. الطبری، پیشین، ص۴۰۹؛ مسکویه، پیشین، ص۶۸ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۲.
  108. عبدالرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۱۹۲.
  109. ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۳؛ شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۸۴؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۰۹؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۶۸؛ علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۲؛ و ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۶.
  110. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۵۳.
  111. عبد الرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۱۹۲.
  112. سید بن طاوس؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۶۸؛ إربلی، پیشین، ج۲، ص۴۷ و ابن شهر آشوب؛ پیشین، ج۴، ص۹۷.
  113. الکوفی، پیشین، ص۸۳؛ ابن اثیر، پیشین، ص۵۲؛ فتال نیشابوری، پیشین، ص۱۸۱؛ شیخ مفید، پیشین، ص۸۴؛ الطبری، پیشین، ص۴۰۹؛ مسکویه، پیشین، ص۶۸ و ابن شهر آشوب، پیشین، ص۹۶.
  114. الدینوری، پیشین، ص۵۳.
  115. الموسوی المقرم، پیشین، ص۱۹۳.
  116. همان، ص۱۹۶.
  117. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۰۹؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج۵، ص۸۳ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۸۴.
  118. ابن اعثم، پیشین، ص۸۴ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۲۳۹.
  119. ابن اعثم، پیشین، ص۸۵؛ الخوارزمی، پیشین، ج۱، ص۲۳۹ و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۸.
  120. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۳؛ احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶؛ الطبری، پیشین، ص۴۰۹ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۲.
  121. یاقوت الحموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۵۴.
  122. الدینوری، پیشین، ص۲۵۳؛ البلاذری، پیشین، ص۱۷۶ و الطبری، پیشین، ص۴۰۹.
  123. الطبری، پیشین، ص۴۱۰؛ ابن اعثم، پیشین، ص۸۶ و الخوارزمی، پیشین، صص۲۳۹-۲۴۰.
  124. الدینوری، پیشین، ص۲۵۳؛ البلاذری، پیشین، ج۳، ص۱۷۶و الطبری، پیشین، ص۴۰۹.
  125. الطبری، پیشین، ص۴۱۰؛ ابن اعثم، پیشین، ص۸۶ و شیخ مفید، صص۸۴-۸۵.
  126. الطبری، پیشین، ص۴۱۰؛ ابن اعثم، پیشین، صص۸۶-۸۷؛ شیخ مفید، پیشین، ص۸۵ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۰.
  127. الدینوری، پیشین، ص۲۵۳.
  128. الدینوری، پیشین، صص۲۵۳-۲۵۴؛ الطبری، پیشین، ص۴۱۱ و شیخ مفید، پیشین، صص۸۵-۸۶.
  129. الطبری، پیشین، ص۴۱۱؛ شیخ مفید، پیشین، ص۸۶ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۱.
  130. الطبری، پیشین، ص۴۱۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۸۶.
  131. احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۲۴۲.
  132. ابن سعد، پیشین، ص۴۶۶ و البلاذری، پیشین، ص۱۷۸.
  133. ابن سعد، پیشین، ص۴۶۶.
  134. البلاذری، پیشین، ص۱۷۸.
  135. البلاذری، پیشین، ص۱۷۹.
  136. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، صص۲۵۴-۲۵۵ و البلاذری، پیشین، ص۱۷۹.
  137. الدینوری، پیشین، ص۲۵۴و البلاذری، پیشین، ص۱۷۸.
  138. الدینوری، پیشین، ص۲۵۴ و ابن اعثم، پیشین، ص۸۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۲.
  139. ابن اعثم، پیشین، ص۸۹؛ الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۲ و ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۸.
  140. ابن سعد، پیشین، ص۴۶۶.
  141. ابن اعثم، پیشین، ص۸۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۲.
  142. الدینوری، پیشین، ص۲۵۴؛ البلاذری، پیشین، ص۱۷۸؛ ابن اعثم، پیشین، ص۸۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۲.
  143. البلاذری، پیشین، ص۱۷۸؛ ابن اعثم، پیشین، ص۸۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۲.
  144. شیخ صدوق؛ الامالی، ص۱۵۵.
  145. الدینوری، پیشین، ص۲۵۴ و البلاذری، پیشین، ص۱۷۹.
  146. البلاذری، پیشین، ص۱۷۹.
  147. ابن¬اعثم، پیشین، ص۹۰؛ الخوارزمی، پیشین، صص۲۴۲-۲۴۳؛ سید بن طاوس؛ اللهوف، ص۸۵ و حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، ص۵۰.
  148. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۵؛ احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۱۲ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۸۶.
  149. البلاذری، پیشین، ص۱۸۱؛ الطبری، پیشین، صص۴۱۲-۴۱۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، صص۱۱۷-۱۱۸ و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۲۴۴.
  150. الطبری، پیشین، ص۴۱۳؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، صص۹۲-۹۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۷۰-۷۱ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۵.
  151. الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۵ و با اختلاف در مسکویه، پیشین، صص۷۱-۷۲.
  152. الطبری، پیشین، ص۴۱۴ و مسکویه، پیشین، ص۷۱.
  153. الطبری، پیشین، ص۴۱۴؛ شیخ مفید، پیشین، ص۸۷؛ مسکویه، پیشین، ص۷۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۵.
  154. البلاذری، پیشین، ص۱۸۲؛ الطبری، پیشین، ص۴۱۴ و شیخ مفید، پیشین، ص۸۹. مسکویه، پیشین، صص۷۱-۷۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۵.
  155. البلاذری، پیشین، صص۱۸۳؛ الطبری، پیشین، ص۴۱۵ و ابن اعثم، پیشین، ص۹۳. شیخ مفید، پیشین، صص۸۸.
  156. ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۶۶؛ ابن اعثم، پیشین، ص۹۴ و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۸.
  157. البلاذری، پیشین، ص۱۸۳؛ الطبری، پیشین، ص۴۱۵ و شیخ مفید، پیشین، ص۸۹. مسکویه، پیشین، ص۷۳ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۶.
  158. الطبری، پیشین، ص۴۱۵؛ الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۶ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۶.
  159. الطبری، پیشین، ص۴۱۵؛ ابن اعثم، پیشین، صص۹۳-۹۴؛ الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۶ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۶.
  160. حسنی، ابن عنبه؛ عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص۳۲۷ و الخوارزمی، پیشین، ص۲۴۶.
  161. البلاذری، پیشین، ص۱۸۴؛ الطبری، پیشین، ص۴۱۶ و شیخ مفید، پیشین، ص۸۹. الخوارزمی، پیشین، صص۲۴۹-۲۵۰ و ابن اثیر، پیشین، ص۵۶.
  162. المفید، الارشاد، ج2، ص89.
  163. المفید، الارشاد، ج2، ص89.
  164. الطبری، پیشین، ص۴۶۳؛ ابن اثیر، پیشین، ص۸۴.

پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی

نظر یادت نره همسنگر عزیز ░▒(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)▒░
مـــــوضوعات مـــــرتبط:
احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، زنـــــــــــــدگینامه، زندگینامه معصومین(ع)، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، امام حسین (ع)، کربلا، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ

[ 26 / 2 / 1393 ] [ 22:50 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

حجاب حضرت زهرا (س) چگونه بود؟

حجاب حضرت زهرا (س) چگونه بود؟

لطفا به ادامه مطلب بروید... (پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، حـــــــــجاب و عــــــــفاف، حجاب در جامعه، حجاب اسلامی، حجاب از نظر بزرگان دین، زنـــــــــــــدگینامه، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، حضرت فاطمه زهرا (س)، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: حضرت زهرا علیهاالسلام , امیرالمؤ منین علیه السلام , زهراى اطهر , تابوت , حضرت رسول (ص) , حضرت فاطمه (س) , حجاب حضرت زهرا (س) , مراســم هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبها , راس ساعت:21 نعمت آباد , خ میرزایی, جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع) سامانه هیئت:09381954355 , اخبار , اخبار سیاسی , اخبار مذهبی , اخبار ایران , اخبار جهان , اخبار علمی , اخبار فرهنگی , خبر , خبر سیاسی , خبر علمی , خبر فرهنگی , سایت هیئت ها , سایت مداحان , سایت هیئت ها , سایت مداحان , پایگاه مداحی , سایت نوحه , سایت مذهبی , آدرس هیئت های مذهبی , مداحی , دانلود نوحه , روضه , پایگاه مداحان , مداحان ایران , نوحه های زیبا , پایگاه هیئتی ها , پاتوق بچه هیئتی ها , پایگاه مداحی , سایت هیئت , دانلود مداحی , اس ام اس مذهبی , دوبیتی های مهدوی , وبلاگ مذهبی , حامیان ولایت , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تهران , پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 5 / 1 / 1394 ] [ 22:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

آشنایی با سوره های قرآن؛

دود بسیار بزرگ در انتظار مردم

پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان برمى‏ آورد.

پایگاه مداحی کربلایی / آشنایی با سوره های قرآن؛ دود بسیار بزرگ در انتظار مردم

بقیه در ادامه مطلب...(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، حدیث، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، قــــــــــــــــــرآن، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: آشنایی با سوره های قرآن , دود بسیار بزرگ , سوره دخان , دود , نمازهاى واجب و مستحب , مراســم هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبها , راس ساعت:21 نعمت آباد , خ میرزایی, جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع) سامانه هیئت:09381954355 , اخبار , اخبار سیاسی , اخبار مذهبی , اخبار ایران , اخبار جهان , اخبار علمی , اخبار فرهنگی , خبر , خبر سیاسی , خبر علمی , خبر فرهنگی , سایت هیئت ها , سایت مداحان , سایت هیئت ها , سایت مداحان , پایگاه مداحی , سایت نوحه , سایت مذهبی , آدرس هیئت های مذهبی , مداحی , دانلود نوحه , روضه , پایگاه مداحان , مداحان ایران , نوحه های زیبا , پایگاه هیئتی ها , پاتوق بچه هیئتی ها , پایگاه مداحی , سایت هیئت , دانلود مداحی , اس ام اس مذهبی , دوبیتی های مهدوی , وبلاگ مذهبی , حامیان ولایت , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تهران , پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 18 / 10 / 1393 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

داروخانه معنوی؛

جویندگان کار و شغل مناسب حتما بخوانند

پایگاه مداحی کربلایی / داروخانه معنوی؛جویندگان کار و شغل مناسب حتما بخوانند

لطفا به ادامه مطلب بروید... (پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)
مـــــوضوعات مـــــرتبط:
احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، حدیث، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: جویندگان کار , شغل مناسب , داروخانه معنوی , بیکار , مراســم هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبها , راس ساعت:21 نعمت آباد , خ میرزایی, جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع) سامانه هیئت:09381954355 , اخبار , اخبار سیاسی , اخبار مذهبی , اخبار ایران , اخبار جهان , اخبار علمی , اخبار فرهنگی , خبر , خبر سیاسی , خبر علمی , خبر فرهنگی , سایت هیئت ها , سایت مداحان , سایت هیئت ها , سایت مداحان , پایگاه مداحی , سایت نوحه , سایت مذهبی , آدرس هیئت های مذهبی , مداحی , دانلود نوحه , روضه , پایگاه مداحان , مداحان ایران , نوحه های زیبا , پایگاه هیئتی ها , پاتوق بچه هیئتی ها , پایگاه مداحی , سایت هیئت , دانلود مداحی , اس ام اس مذهبی , دوبیتی های مهدوی , وبلاگ مذهبی , حامیان ولایت , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تهران , پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ

[ 10 / 10 / 1393 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

جایگاه امامت در دوران امام هشتم؛

روایاتی مهدوی و خواندنی از امام رضا (علیه السلام)

روزی «دعبل بن خزاعی» شاعر معروف اهل بیت (ع) خدمت امام رضا (ع) رسید و قصیده‌ای را برای امام خواند به بیتی رسید که «ظهور امام زمان حتما اتفاق می‌افتد/ برکت‌های خداوند در زمان ظهور مهدی زیاد است»

پایگاه مداحی کربلایی / روایاتی مهدوی و خواندنی از امام رضا (علیه السلام)

بقیه در ادامه مطلب...(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، حدیث، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، داستانهای آموزنده، داستانهای کوتاه، زنـــــــــــــدگینامه، زندگینامه معصومین(ع)، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، امام رضا (ع)، حضرت بقیة الله (ع)، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: جایگاه امامت , دوران امام هشتم , روایاتی مهدوی , امام رضا (علیه السلام) , شاعر معروف اهل بیت (ع) , ظهور امام زمان , زمان ظهور مهدی , مهدویت , دعبل بن خزاعی , امام مهدی (عج) , مهدی موعود (عج) , جایگاه امامت , مهدویت در طول تاریخ , مراســم هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبها , راس ساعت:21 نعمت آباد , خ میرزایی, جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع) سامانه هیئت:09381954355 , اخبار , اخبار سیاسی , اخبار مذهبی , اخبار ایران , اخبار جهان , اخبار علمی , اخبار فرهنگی , خبر , خبر سیاسی , خبر علمی , خبر فرهنگی , سایت هیئت ها , سایت مداحان , سایت هیئت ها , سایت مداحان , پایگاه مداحی , سایت نوحه , سایت مذهبی , آدرس هیئت های مذهبی , مداحی , دانلود نوحه , روضه , پایگاه مداحان , مداحان ایران , نوحه های زیبا , پایگاه هیئتی ها , پاتوق بچه هیئتی ها , پایگاه مداحی , سایت هیئت , دانلود مداحی , اس ام اس مذهبی , دوبیتی های مهدوی , وبلاگ مذهبی , حامیان ولایت , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تهران , پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 2 / 10 / 1393 ] [ 15:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟

رحلت یا شهادت ؟!

عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد . کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.....

پایگاه مداحی کربلایی / آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ رحلت یا شهادت ؟!

بقیه در ادامه مطلب...(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، حدیث، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، داستانهای آموزنده، داستانهای کوتاه، زنـــــــــــــدگینامه، زندگینامه معصومین(ع)، زندگینامه پیامبران، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار ایران و جهان، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، حضرت رسول اکرم (ص)، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: و ما من نبی و لا وصی و الّا شهید , رحلت یا شهادت , پیامبر اسلام , قال الصادق علیه السلام , شهادت , رسول خدا به جبرئیل فرمود , مرگ طبیعی , ترور پیامبر , حفصه دختر عمر , شهادت رساندن پیامبر اسلام , قصد شوم منافقین , عایشه تعهد سپرد كه راز را افشا نكند , رسول خدا , پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) , جنگ خیبر مسموم‏ ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 29 / 9 / 1393 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

داستان کوتاه؛

ماجرای جالب درویش تهی دست

پایگاه مداحی کربلایی / داستان کوتاه؛ماجرای جالب درویش تهی دست

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .

کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟

درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟

درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .

ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

داستانک

نظر یادت نره همسنگر عزیز ░▒(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)▒░


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، داستانهای آموزنده، داستانهای کوتاه، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: داستان کوتاه , درویش تهی دست , , کریم خان زند , قلیان , باغ کریم خان زند , باغ , درویش قلیان , تحفه , کریم فقط خداست ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 23 / 9 / 1393 ] [ 18:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
[ 22 / 9 / 1393 ] [ 10:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

فضیلت های زیارت حضرت سید الشهداء؛

فلسفه زيارت امام حسین (ع) در کلام اهل بيت (ع)

شوق زيارت امام حسين(ع)، همواره در دل و جان دوستداران آن حضرت شوري عظيم برپا مي کند و همين اشتياق وصف ناپذير سبب مي شود، هر سال، در روز اربعين شهادت امام حسين(ع)، کربلا به ميعادگاه ميليون ها عاشق و شيفته حضرت و مکتب انسان ساز ايشان تبديل شود.

پایگاه مداحی کربلایی / فضیلت های زیارت حضرت سید الشهداء فلسفه زيارت امام حسین (ع) در کلام اهل بيت (ع)

نظر
یادت نره همسنگر
عزیز


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، مـــــطالب علمـــــــی، ماه محرم الحرام، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، امام حسین (ع)، کربلا، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: فضیلت های زیارت حضرت سید الشهداء , فلسفه زيارت امام حسین (ع) , کلام اهل بيت (ع) , شوق زيارت امام حسين(ع) , شيفته حضرت , مقدس حضرت امام رضا(ع) , حضرت اباعبدا, , , (ع) , ثواب و پاداش , ائمه اطهار(ع) , اربعين , امامان معصوم(ع) , فضيلت , حضرت سيدالشهداء(ع) , زيارت اربعين , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع), سامانــــــه هیئت:09381954355 ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 21 / 9 / 1393 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

اولین خواسته شما از امام زمان(عج) چیست؟...

آیا شما آماده اید هرچیزی که آقا مطالبه کند اجابت کنید؟...

پایگاه مداحی کربلایی /  اولین خواسته شما از امام زمان(عج) چیست؟...آیا شما آماده اید هرچیزی که آقا مطالبه کند اجابت کنید؟...

اگر از عالم ملکوت ندایی بیاید که شما یک دعای حتما مستجاب دارید شما چه می خواهید و آیا خوشحال می شوید که امام زمان علیه السلام خواسته شما را اجابت می کند؟

و اگر باز ندا رسدکه یک خواسته هم امام زمان علیه السلام از شما دارد به نظر شما آقا چه چیزی می خواهد؟ وآیا شما آماده اید هرچیزی  که آقا مطالبه کند اجابت کنید؟

متأسفانه ما عادت کردیم که فقط مطالبه کنیم و خواسته هایمان هم زود و سریع اجابت شود، آیا تا حالا گفتیم به آقایمان که شما ازما چه چیزی می خواهید؟

حالا فکر کنیم که حضرت ولی عصر علیه السلام یک در خواست از ما داشته باشد، آیا آماده ایم به در خواست آقا لبیک بگوییم؟

لطفا به این سولات جواب بدهید

1. درخواست شما که قرار هست مستجاب شود چیست؟

2. درخواستی که امام زمان از شما می کند چه چیزی می تواند باشد؟

3. آیا شما آماده اید در خواست آقا هر چه باشد به جا بیاورید؟

4. اگرقبول کردید  که در خواست آقا را عملی کنید، از امروز شروع میکنید یا از فردا؟

مثلا اگر آقا فرمود از این به بعد دیگر اصلا دروغ نگو یا مواظب چشمانت باش یا به کسی ظلم نکن یا به بیت المال خیانت نکن یا حجابت را رعایت کن یا در تربیت بچه هایت مواظب باش و دهها نمونه دیگر....

لطفا جواب بدهید در نظرات

نظر یادت نره همسنگر عزیز ░▒(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)▒░


مـــــوضوعات مـــــرتبط: بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، دل نوشته های مهدوی، دل نوشته ها، مطالب زیبا وخواندنی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، حضرت بقیة الله (ع)، جمکران، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: امام زمان(عج) , دردودل با امام زمان , عالم ملکوت , حرف دل , دعا , وآیا شما آماده اید هرچیزی که آقا مطالبه کند اجابت کنید؟ , اجابت , امام زمان علیه السلام , آماده ایم به در خواست آقا لبیک بگوییم؟ , درخواست شما که قرار هست مستجاب شود چیست؟ , درخواستی که امام زمان از شما می کند چه چیزی می تواند باشد؟ , آیا شما آماده اید در خواست آقا هر چه باشد به جا بیاورید؟ , اگرقبول کردید که در خواست آقا را عملی کنید, از امروز شروع میکنید یا از فردا؟ , دروغ نگو , مواظب چشمانت باش , به کسی ظلم نکن , به بیت المال خیانت نکن , حجابت را رعایت کن , در تربیت بچه هایت مواظب باش , اولین خواسته شما از امام زمان(عج) ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 1 / 1 / 1395 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]

کلام الله: راهنمایی صادق و نیکو

بهترین و کامل ترین دفترچه راهنمایی که برای انسان طراحی شده قرآن کریم است.

پایگاه مداحی .سایت دانلود مداحی . کلام الله: راهنمایی صادق و نیکو

نظر
یادت نره همسنگر
عزیز


مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، حدیث، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، اخبــــــــــــــار، اخبار ایران و جهان، اخبار جهان اسلام، اخبار مذهبی، آخرین اخبار سایت، پیامبــــــــران و معصومیـــــــن(ع) و بـــــزرگان و عـــــزیزان شیعــــــه، قــــــــــــــــــرآن، ،
بــــــــــرچـــسب‌هــا: به گزارش پایگاه مداحی , کلام الله , راهنمایی صادق و نیکو , خدای سبحان , خدای متعال , رحمانیّت , قرآن نسخه شفا بخش انسان , قرآن وسیله هدایت انسان , جایگاه و اهمیت قرآن , نعمت الهی , تعلیم قرآن , راهنمایی صادق و نیکو , نعمت ارزشمند الهی , روح و قلب , راهبری و هدایت , هدایت و رحمت , آدرس هیئت مکتب العباس(ع) تـهران بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع), سامانــــــه هیئت:09381954355 ,
ادامـــــــــــــــــــه مـطلـبـــــــــــــــــــــــــ
[ 16 / 9 / 1393 ] [ 18:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
[ 16 / 9 / 1393 ] [ 20:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 60 صفحه بعد
░▒ نظر یادت نره همسنگر گرامی، برای بهتر شدن سایت لطفا اینجا کلیک نمائید heiat110.lxb.ir ▒░
پایگــاه مداحـــــــــــی

بــــــسـم الله الـــــــرحــمن الـــــــرحــیـم شما جوانید قدر لحظات جوانی را بدانید هــرگز جـز بـرای رضـای خـدا کاری نکنید. {حــــــضـرت آیــت آلله امــام خـامنـــه ای} تـا کــــــــور شـود هــر آنکـــه نـتواند دیـــد بین مـــن و رهبــــــر عزیزم عهــدی سـت ســید عــــــــلی حســــینی خـامنـــه ای فـــــرمانده ی ارشد سـپاه مهـــدی سـت شــادی دل حـضــرت زهــرا(س) صـــلوات نــویسنده: ســـــیـد مـهــــدی رضـــوی
مـوضوعــــــــــات وب
امـــــــکانات وب